نامه سیامک نمازی از زندان به معاون روحانی: وجدان داشته باش و حقیقت را بگو
سیامکنمازی، از متهمان امنیتی که سالها در زندان است در نامهای به سورنا ستاری، معاون علمی دولت از او خواست تا واقعیتها را درباره دلیل حضور او در ایران بازگو کند تا شاید از بند رها شود.
متن نامه به شرح زیر است:
اینجانب سیامک نمازی را اگر چه تا به حال ندیدهاید اما میشناسید و از ظلمی که بر من و خانوادهام رفته به خوبی آگاهید.همان کسی که بخاطر برنامههای معاونت علمی و فناوری دچار مصائب غیر قابل تصوری شد. همان کسی که بیش از نیم دهه ست که از شما میخواهد حقیقت را اعلام کنید و شما جوابش را با سکوت و سکوت و سکوت داده اید و از زیر بار مسئولیتتان در قبال شانه خالی کردهاید.
اگر به وجدان خود رجوع کنید، تصدیق میفرمایید که برای سفر نخبگان جوان جهانی به ایران که از برنامه های معاونت علمی و فناوری بوده، صادقانه تلاش کردم و به واسطه درخواست مکرر مجری برنامه های شما از ارتباطاتم بعنوان یکی از نخبگان منتخب مجمع اقتصاد جهانی(WEF)تمام و کمال و بیمزد و منت برای موفقیت برنامهتان استفاده کردم.اگر چه این برنامه بخاطر مخالفت نهاد امنیتی موازی جامه عمل نپوشید ، ولی در سفر بعدی ام به ایران برای دیدن پدرومادرم ، مزد خدمتم را ناباورانه با ممنوع الخروجی ، بازجویی،سلول انفرادی، حکم حبس سنگین و گرفتار شدن خانواده ام و پدرم گرفتم.
نهاد امنیتی مخالف برنامههای شما در ارزیابی اهداف این برنامه و همینطور همایش”ای -بریج ۲۰۱۵آلمان” و نقش بنده در آنها دچار اشتباه فاحش شد و ادعا کرد که آنها”در راستای شبکه سازی جنبش اجتماعی و براندازی نظام”با هماهنگی دولت امریکا برنامه ریزی شده بودند و اینکه بنده طراح و”پشت پرده”این برنامه ها بوده ام و به این وسیله اهتمام به”تقرب”و”نفوذ”به معاونت علمی کردهام.
برخورد امنیتی سختی با بنده رقم میخورد.طی مرحله تحقیقات، شامل بیش از یکسال بازجویی بدون رعایت حقوق قانونیام ، دهها انگ و وصله ناجور و ناروایی دیگر هم به پرونده اضافه میکنند در حالیکه مطبوعات تندرو و صداوسیما با مصونیت کامل مشغول تشویش اذهان عمومی علیه بنده می شوند و نامم را به گِل میکشند. دادگاه انقلاب در محاکمه ای پشت درهای بسته اینجانب را به واسطه این ادعاهای نادرست به ده سال حبس محکوم میکند.قانون کماکان زیر پا گذاشته میشود و بنده را با وجود صدور حکم بدوی و حتی بعد از دادگاه تجدید نظر در بازداشتگاه امنیتی نگه میدارند و بازجویی ها را ادامه میدهند. در واقع ۲۷ماه طول می کشد که تنها بتوانم از حق حبس در زندان عمومی برخوردار شوم.
آقای ستاری، آیا میتوانید تصور کنید که بیش از دو سال حبس در شرایط قرنطینه شده بازداشتگاه امنیتی با جسم و روان انسان چه میکند؟!امروز بیش از پنج سال است که بی وقفه و بدون مرخصی در زندان بسر میبرم و حتی برای معالجه و درمان ولو مواردی که به تائید پزشکی قانونی هم رسیده است اکثرا با اعزام تحت الحفظ به مطب پزشک نیز موافقت نمی شود.مادری خسته و پدری بیمار و تنی رنجور و آیندهای مبهم نگاهم را به دنیا دگرگون کرده است.
البته طنز تلخ این داستان از دستم نرفته که معاونت علمی و فناوری عده ای نخبه جوان ،با نفوذ و تصمیم ساز را از چهار سوی جهان دعوت می کند تا آن ها را با واقعیات کشورمان آشنا کند. سفر کاملا لغو میشود و در پایان این من هستم که به لطف برنامه شما چشمانم هرروز بیشتر از روز قبل نسبت به واقعیات این مرزوبوم باز میشوند،به راستی که زندان بهترین دانشگاه ست!
از دکتر سورنا ستاری که نامش یادآور دو اسطوره ایران باستان و معاصر و فرزند فردی ست که تمام عشقش به ایران و وطن پرستی بوده ، انتظار شجاعت بسیار بیشتری داشتم.توقع می رفت به حکم انسانیت و وجدان ، خود را مسئول برنامه های خود بدانید و جهت جلوگیری از ضایع شدن حق اینجانب تلاش در خور نامتان داشته باشید!
به حکم انسانیت هم اگر نه، بخاطر اعتبار خودتان در جایگاه فردی که ماموریت دارد نخبگان ایرانی خارج از کشور را دعوت به همکاری کند ، لااقل می بایستی در شهادتی علنی اعلام می کردید که ارزیابی ضابط محترم نسبت به ماهیت این برنامهها و نقش بنده در آنها نادرست و ناصحیح می باشد. آقای ستاری به راستی هنوز هم بار بیان واقعیت را بر دوشتان احساس نمیکنید؟! نه تنها از بابت ضرورت احقاق حقوق پایمال شده اینجانب و خانواده مظلومم بلکه برای راحتی وجدان خودتان و رعایت حرمت نام و جایگاهتان، باید حقیقت را اعلام کنید.
مگر نه اینکه نجات همه ما در صداقت است؟!
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
رنج ماراکه بتوان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی.
/قانون