خاتون که یک زن بختیاری است، با شیرزاد که یک نظامی در دوران رضاشاه است ازدواج کرده است. اما به دلیل جنگ جهانی دوم، علیرغم اعلام بیطرفی ایران، شمال ایران به اشغال شوروی و جنوب ایران به اشغال بریتانیا درمیآید و خاتون به دلایل مختلف سیاسی بارها دستگیر شده و شیرزاد تحت فشار کمیسر رجبف مجبور به طلاق خاتون و مامور دستگیر و تحویل وی به ارتش شوروی میشود. وی موفق میشود از گیلان گریخته و با کمک مردی به نام رضا فخار به تهران فرار میکند. در نیمه پایانی سریال شاهد آغاز مثلث عشقی از طرف خاتون ، رضا فخار و شیرزاد هستیم که زندگی خاتون را تحت تاثیر قرار می دهد...