حسین (ع)، شهید انسانیت؛ به قلم ابوالفضل فاتح
بی آن که بخواهم به خوانش هایی که تاکنون از نهضت حسینی (ع) در دو گانه ی حکومت و شهادت صورت گرفته است ورودی داشته باشم، به نظر می رسد، مسئله اصلی حسین (ع)، صرفا با مسئله حکومت یا تکلیف برای قیام و شهادت هم توضیح کاملی داده نخواهد شد، که این ها همه اهمیت و طریقیت خود را داشت. بی تردید حکومت نیازمند ابزار است، و تکلیف وسعت می خواهد. لذا وقتی که امکان حکومت و یا وسعت تکلیف فراهم نباشد، آدمی معذور است. اما این «حریت» و انسان بودن است که مرز ندارد و به هیچ امکان و وسعتی محدود نمی شود و در هیچ شرایطی اسقاط نمی گردد، و آدمی حق عبور از آن را ندارد….
شفقنا – بی آن که بخواهم به خوانش هایی که تاکنون از نهضت حسینی (ع) در دو گانه ی حکومت و شهادت صورت گرفته است ورودی داشته باشم، به نظر می رسد، مسئله اصلی حسین (ع)، صرفا با مسئله حکومت یا تکلیف برای قیام و شهادت هم توضیح کاملی داده نخواهد شد، که این ها همه اهمیت و طریقیت خود را داشت. بی تردید حکومت نیازمند ابزار است، و تکلیف وسعت می خواهد. لذا وقتی که امکان حکومت و یا وسعت تکلیف فراهم نباشد، آدمی معذور است. اما این «حریت» و انسان بودن است که مرز ندارد و به هیچ امکان و وسعتی محدود نمی شود و در هیچ شرایطی اسقاط نمی گردد، و آدمی حق عبور از آن را ندارد….
مسئله، بازگشت به جوهره ی اصلی خلقت آدمی، یعنی جوهره ی انسانی و کرامت و آزادگی انسان است، کرامتی که حساب نماز حسین (ع) را از نماز آنان و آیین و مذهب حسین (ع) را از کیش آنان، جدا و متمایز می سازد. حسین (ع) می داند، جوهر انسانی پیامبر (ص) و اسلام انسانی محمد (ص) بود که مکتب رهایی بخش بردگان و بندگان از قید قدرتمندان جاهلی شد و شیفتگی جان ها را به «توحید» برانگیخت و در مقابل، پس از رحلت پیامبر عظیم الشان، نخستین انحرافات چه بسا با غلبه قبیله بر اصول انسانی و اخلاقی و اسلامی دیگر شکل گرفت.