شکوه شعله؛ با یاد آیتالله مصطفی ملکی – بخش سوم
عباس ملکی
نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹
از دو شب پیش مشخص شد که میخواهیم دربارۀ یکی از کسانی که به مکتب فکری پیامبر گرامی اسلام (ص) پیوست و نه تنها بهلحاظ ایمانی بلکه بهلحاظ رفتاری و سلوکی نیز به آن حضرت وفادار ماند صحبت کنیم. دیشب دربارۀ زندگی روزمره و مشرب فکری و سیاسی او صحبت کردیم. امشب پیرامون نوشتههای ایشان (بهویژه نوشتههای ادبی ایشان) صحبت میکنیم و در پایان، به مناسبت نیمۀ ماه رمضان، شعری از ایشان میآوریم که سالها پیش، در پانزدهم رمضان، برای حضرت امام حسن مجتبی (ع) سرودهاند.
***
از مصطفی ملکی نوشتهها و اشعاری بر جای مانده است که مربوط به دورههای مختلف زندگی او است.
نوشتههای او به پنج دسته تقسیم میشوند: یادداشتهای روزانه، نامهها، نوشتههای دینی، نوشتههای درسی، و نوشتههای ذوقی.
نوشتههای ذوقی و یادداشتهای روزمره، از نظر تاریخی، در مقایسه با سایر نوشتهها، قدیمیترند و متعلق به دورهای هستند که او تحصیل در مدرسه را رها کرده، به کار در دکان قنادی پرداخت.
گرچه شمار “یادداشتهای روزانه” زیاد نیست و پارهای قسمتها، به دلیل آبخوردگی و پخش جوهر، قابل خواندن نیستند، اما پارهای که سالم مانده و قابل خواندن است، ازنظر اجتماعی اطلاعات قابلتوجهی دارد. نوع کاغذها و نحوۀ نگارش مطالب نشان میدهد که نویسنده به صورت تفننی مینوشته و قصد انتشار آنها را نداشته است.
مقصود از “نوشتههای ذوقی” نوشتههایی است که نویسنده در آنها به توصیف یک پدیدۀ طبیعی یا بیان عواطف خود، با زبانی ادبی، پرداخته است. شمار این نوشتهها نیز اندک است و بیشتر به نظر میرسد که او آنها را، با هدف تمرین و کسب تجربه در نگارش، نوشته است. این نوشتهها، گرچه سالم مانده و قابل خواندناند، اما اگر از نظر ادبی به ارزشگذاری بپردازیم، نوشتههایی ابتدایی و مختص عوالم جوانی محسوب میشوند.
در “نوشتههای دینی”، که گاه رنگی اجتماعی و انقلابی به خود میگیرند، نویسنده به توصیف و توضیح یک مسئلۀ اعتقادی میپردازد. اغلب این نوشتهها با قیام امام حسین (ع) و گاه مسئلۀ روزهداری و ماه رمضان ارتباط یافتهاند و نویسنده کوشیده است ضمن تبیین یک مسئلۀ اعتقادی، نکاتی اجتماعی را به خواننده گوشزد کند. مقالۀ مفصّل «نهضت حیاتبخش حسین (ع)» یکی از این نوشتهها است.
مصطفی ملکی، در طول دوران زندگی خود، نامههایی به بعضی شخصیتهای مذهبی و سیاسی عصر، نظیر دکتر مصدق و آیتالله کاشانی، نوشته است. نامهها مربوط به پس از دورانی است که او فعالیتهای سیاسی خود را، به طور جدی، آغاز کرد. این نامهها از نظر تاریخی و سیاسی، اسنادی بااهمیتاند. باید افزود که بعضی شخصیتهای شناختهشدۀ معاصر نیز نامههایی به او نوشتهاند که در دسترس است. از جمله، نامههای آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری و مرعشی نجفی به ایشان قابل توجه است. در این نامهها، آنان خواهان ادامۀ حضور مصطفی ملکی در حوزۀ علمیۀ قم هستند. این نامهها در زمانی نوشته شد که ملکی برای استقرار در مسجد همت، از قم به تجریش نقل مکان کرد.
نوشتههای درسی عبارت از نوشتههایی است که مصطفی ملکی در آنها به خلاصه کردن رسالهای دینی یا رسالهای مربوط به قواعد زبان عربی، یا حتی رونویسی از آنها، پرداخته است. پیدا است که ملکی این نوشتهها را، در دورهای که به صورت آزاد در درس علمای شمیران حاضر میشد یا در دوران تحصیل در حوزۀ علمیه، به قصد یادگیری و ممارست، نوشته است. در این مورد، هم نظم و جدّیت ایشان در نوشتن مطالب درسی به خطی خوش قابل توجه است، هم شیوۀ ایشان در یادگیری. توضیح اینکه نوشتن مطالب درسی با زبانی ساده، یکی از راههای سنّتیِ یادگیری است که در این دسته از نوشتههای آیتالله ملکی بهوضوح دیده میشود.
نوشتههای آیتالله ملکی گاه به صورت پراکنده در نشریات و کتابهایی به چاپ رسیدهاند. از جمله کتاب جناب آقای محمود طاهر احمدی تحت عنوان “زندگی و مبارزات حجتالاسلام و المسلمین مصطفی ملکی” که به همت انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۱۳۹۶ نشر یافته است. از میان نوشتهها، نامهها و یادداشتهای روزانه اهمیت دارند و جای آن دارد که پژوهشگری که پیرامون مسائل انقلاب ایران یا شخصیتهای انقلابی ایران کار میکند، به تحقیق دربارۀ آنها و انتشار همۀ آنها در یک مجموعه همت گمارد.
مصطفی ملکی در شعر «شعله» تخلص میکرد. ظاهراً قبلاً تخلصهای دیگری هم داشته است. با اینکه بعضی شعرهای او به طور پراکنده در نشریات آن دوره چاپ شده است، وجه شاعریِ شخصیتش ناشناخته مانده است. شمار شعرها قابلتوجه است. اغلب آنها در دفترچههایی منظم و با خطی خوش نوشته شده است. گرچه تعداد اندکی از واژهها یا ابیات، معمولاً به دلیل صدماتی همچون آبخوردگی یا پخش جوهر یا کمرنگ شدن جوهر، خوانا نیستند، اما بیشتر آنها سالم و قابل خواندناند.
پای بعضی از شعرهای او تاریخ سرایش وجود ندارد، اما پای بیشترِ شعرها، تاریخ سرودن آنها درج شده است. محدودۀ زمانیِ سرودن بعضی را، با توجه به قراینی، میتوان حدس زد. قدیمیترین شعرهای تاریخداری که از مصطفی ملکی در دست است، دو شعر در قالب مسمطِ مخمس است که یکی تضمینی از غزل محسن شمس ملکآرا است و دیگری تضمینی از غزل محمد فرخی یزدی. پیدا است که او بیشتر قصد طبعآزمایی داشته است. هر دو شعر در ۱۳۱۲ ش ــ یعنی زمانی که شاعر هفده سال داشته ــ سروده شدهاند. شمار قابلتوجهی از شعرها، یک سال بعد از این تاریخ، یعنی در ۱۳۱۳ ش، سروده شدهاند. تاریخهای ۱۳۱۴، ۱۳۱۶، ۱۳۱۹، ۱۳۲۰، ۱۳۲۴، ۱۳۲۵، ۱۳۲۶، ۱۳۲۹ و ۱۳۳۷ نیز پای بعضی اشعار آمده است. بیشترین شعرهای ملکی در همین دوران سروده شدهاند، اما موضوع بعضی از اشعار نشان میدهد که تاریخ سرودن آنها باید در بحبوحۀ انقلاب باشد و احتمالاً این اشعار، از نظر تاریخی، آخرین شعرهای شاعرند.
ازنظر قالب، شعرهای مصطفی ملکی به غزل، قصیده، مثنوی، ترکیببند، مسمط، رباعی و قطعه قابل تفکیکاند. از نظر موضوع، شعرها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: عرفانی، دینی، اخلاقی، حکمی، سیاسی و ملّی، توصیف طبیعت، عاشقانه. از این میان، غلبه بیشتر با اشعار دینی و عرفانی و اخلاقی است. جالب است که در اشعار دینی، بهویژه اشعاری که در منقبت یا مرثیۀ اولیا و بزرگان دین سروده شدهاند، زبان بینقصتر، بیان گیراتر، عاطفه قویتر، و به طور کلی، شعر پختهتر است. این امر نشان میدهد که شاعر این شعرها را از سر اعتقادی عمیق سروده است. باید افزود که رباعیات ملکی نیز، از نظر زبان و نحوۀ بیان، جزو بهترین نمونههای شعری او است. بهویژه شماری از رباعیات که، ضمن آنها، به معرفی کتب مشهور قدیم میپردازد، قابل توجه است. بعضی مثنویها بیانی روایی دارند و شاعر کوشیده است در قالبی داستانی، به بیان نکات اخلاقی، حکمی و… بپردازد. مثنوی «پیری»، «شمع و پروانه»، «طمع»، «پند مرده» و «فیل در شهر کوران» از این دست است. مثنوی «شمع و پروانه»، از نظر ادبی، یکی از قویترین کارهای شاعر است.
بهعلاوه، بیشترِ مثنویها جنبۀ داستانی دارند. بعضی از آنها مانند «فیل در شهر کوران» برگرفته از داستانهای مشهور فارسی هستند. شعرهای داستانی لزوماً در قالب مثنوی سروده نشدهاند. مثلاً، شعر «عمل نیک یا ستارۀ تابنده» یکی از اشعار قابلتوجه ایشان است که در قالب قصیده سروده شده و محتوای آن برگرفته از یکی از داستانهای لئو نیکلایویچ تولستوی (۱۸۲۸-۱۹۱۰ م)، نویسندۀ مشهور روسیه، است. اینگونه اشعار، گرچه باز هم جنبهای آموزشی و اخلاقی دارند، نشاندهندۀ گستردگی حوزۀ مطالعات مصطفی ملکی و توجه ایشان به ادبیات جدید است.
زبان شعرهای شعله شبیه شعرهای کهن فارسی است. واژهها و ترکیبها و صور خیال همان واژهها و ترکیبها و صور خیال شعرهای کهناند. الگوهای شعری او شاعران سنّتیاند، نه نوگرا. اما در بعضی شعرها تازگیهایی دیده میشود که، در نوع خود، چشمگیر و قابل توجه است. قصیدۀ «سیزده نوروز» یکی از این نمونهها است که شاعر در آن از زبانی نو و منحصربهفرد و در عین حال استوار استفاده کرده است.
کتاب “نغمههای شورانگیز: برگزیدۀ دیوان اشعار آیتالله مصطفی ملکی” را انتشارات امیرکبیر در ۱۳۹۸ به چاپ رساند. این کار به منزلۀ ادای دین به کسی بود که گرچه در ادبیات فارسی و عربی چیرهدست بود و نیز در مبارزات ملی و سیاسی و اجتماعی معاصر همپا و همراه مردم بود، اما شاهکار او زندگیاش بود. رفتار و زندگی ساده، بیآلایش، و به دور از وابستگیِ او مهمترین یادگار او است.