آتشفشان دلار و طلا با قیل و قال خاموش نمی‌شود

به هر فردی در هر کجای دنیا، حتی با تعهدترین و پرتلاش‌ترین آدم‌ها، با خیال راحت و بدون هیچ نظارت دموکراتیک و حسابرسی‌های کاملا مستقل، منابع مفت در اختیار او بگذارید، او را به یک جانور مصرف کننده تبدیل می‌‌کنید. و اگر قدرت هم به اندازه کافی در اختیار داشته باشد، او را به یک جانور خودکامه مصرف کننده تبدیل می‌‌کنیم.

احمد فعال

اخیراً یکی از نمایندگان مجلس به زعم خود دست به یک کشف بزرگ می‌‌زند، و پرده از دو واقعه مهم برداشته برمی‌‌دارد. عین همین صحبت‌های ایشان را در همین صفحه جهت اطلاع دوستان قرار می‌‌دهم. یکی از این وقایع، مربوط به افزایش چند برابری قیمت دلار و طلا است، و دیگری مربوط به حوادث جنبش آبان ماه ۱۳۹۸ است. ایشان با داد و بیداد پشت تریبون مجلس، دولت آقای روحانی را در هر دو واقعه مسئول و مسبب اصلی معرفی می‌‌کند.

اظهارات ایشان، هم دروغ است و هم جهل و نادانی محض نسبت به رویدادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. از مواضع ریاکارانه دولت و نقض تعهدات در برابر رای دهندگان در می‌‌گذرم، اما هر آدمی که یک ترم اقتصاد یا علوم سیاسی و جامعه شناسی خوانده باشد، می‌‌داند که اقتصاد تک پایه‌ای ایران محصول ۴۰ سال سیاستگذاری غلط و تکیه دولت‌های رانتیر به منابع بادآورده درآمدهای نفتی است.

به هر فردی در هر کجای دنیا، حتی با تعهدترین و پرتلاش‌ترین آدم‌ها، با خیال راحت و بدون هیچ نظارت دموکراتیک و حسابرسی‌های کاملا مستقل، منابع مفت در اختیار او بگذارید، او را به یک جانور مصرف کننده تبدیل می‌‌کنید. و اگر قدرت هم به اندازه کافی در اختیار داشته باشد، او را به یک جانور خودکامه مصرف کننده تبدیل می‌‌کنیم. بنابراین، هم در چهل سال اخیر و هم قبل از انقلاب، ساختار سیاسی از مدیران سرسپرده بگیر تا کانونی‌ترین نهادهای قدرت، بدون هیچ نظارت دموکراتیک و یا هیچ انتخابات واقعی و مستقیمی، متکی به منابع مفت درآمد نفتی بودند. از این نظر اقتصاد تک پایه ادامه پیدا کرد و هیچ راه حلی برای آن در ساختارهای بسته وجود ندارد و نخواهد داشت. لذا وقتی شریانهای منابع نفتی که تنها منبع و مهمترین منبع درآمدی دولت و مهمترین منبع درآمدی کل نظام سیاسی است، قطع می‌‌شوند، وقتی دلارهای نفتی قطع می‌‌شوند، و بازار ناتوان از داد و ستد مالی و بازرگانی با خارج از کشور می‌‌شود، هر ابلهی می‌‌داند که با از بین رفتن عرضه دلار، و به تبع آن تعطیل شدن کارگاههای کوچک تا کارخانجات بزرگ، به دلیل قفل شدن داد و ستد خارجی، قیمت دلار از ۴ هزار تومان به ۲۰ هزار تومان می‌‌رسد. تازه به دلیل ترس مردم از سقوط دلار و طلا، و عقب نشینی نقدینگی از این بازار، تا حدی وضعیت التهابی دلار و طلا نسبت به یک سال و نیم پیش کاهش پیدا کرده است و الا قیمت دلار امروز باید در بازار ۵۰ هزار تومان می‌‌شد.

بنابراین مسئولیت افزایش قیمت دلار و طلا بر عهده کسانی است که با یک اقتصاد بشدت لرزان و مفت خوار، از کیسه مردم جلوی جهان سینه ستبر می‌‌کنند. مسئولیت قیمت دلار و طلا با کسانی است که با یک اظهارنظر قلدرمآبانه سیاسی و نظامی یک شبه جهان را بر علیه ایران برمی‌‌آشوبند، و به ناگهان می‌‌توان به عینه دید که از فردای روز بعد قیمت این کالا با چه شدتی افزایش پیدا می‌‌کند. خوب اینها چه ربطی به دولت آقای روحانی دارد؟ البته تا این حد که او به وعده‌های خود پشت کرد، و دقیقا در سیاست بحران آفرینی و جاه طلبی‌های موشکی و اتمی و مداخله در منطقه، تابع سیاست‌های بحران آفرینی نظامی‌‌ها و افراطی‌ها شد، مسئولیت جدی‌‌تر و نابخشودنی‌تری دارد. یک زمانی هم وقتی رئیس کل بانک مرکزی تغییر کرد، مسئولیت رئیس بانک مرکزی جدید مصادف شد با سقوط ارزش دلار و سکه. دلیل آن شُکی است که به بازار وارد شد، و مردم از ترس خود هجوم آوردند به فروش ذخایری که به دلار و طلا تبدیل کرده بودند. به این ترتیب خانواده‌های بسیاری بشدت لطمه دیدند. از آن پس مردم بازار طلا و دلار را رها کردند، و نقدینگی خود را به طرف مسکن و اخیراً به طرف خرید سهام برده‌اند. برای مدت طولانی قیمت دلار روی ۱۱ و ۱۲ تومان در نوسان بود. رئیس بانک مرکزی و دولت فکر کردند که تدبیر داهیانه رئیس کل بانک مرکزی بود که قیمت ارز خارجی را حفظ کرده بود.

آنها نمی‌خواستند حقیقت را به مردم بگویند، که حفظ قیمت ارز خارجی یکی به دلیل این بود که مردم از این بازار خارج شدند، دوم به این دلیل بود که اقتصاد بازرگانی به موجب کورسوی باریک FATF هنوز به انسداد کامل نرسیده بود. این یک قاعده اقتصادی و تغییرناپذیر است. مگر در دولت احمدی نژاد نبود که در طی یکسال در سال ۹۱و ۹۲ پس از قفل شدن سیاست مدیریت جهانی و سیاست بحران، سرانجام به موجب تشدید تحریم‌های اقتصادی، به ناگهان قیمت دلار از ۱۲۰۰ تومان به بیش از سه برابر یعنی به ۳۸۰۰ تومان رسید؟ خوب در آنجا چرا این اتفاق افتاد؟ حاصل آنکه، قیمت دلار با با احکام و تفاسیر دروغ، و با سروصدا راه انداختن فروکش نمی‌‌کند، بلکه وقتی آتش بحران شعله‌ور شد، و سیاست خارجی و چرخه اقتصادی و بازرگانی کشور را قفل کرد، آتش پنهانی که در کوه پتانسیل دلار و طلا، وجود دارد، چونان آتشفشان فوران خواهد کرد.