عیب در تمثال منگر
به مناسبت روز جهانی معلولین
تن اگر معـلول باشد از خدا دانیم ما
جسم اگر معـذور گردد ماسـوا دانیم ما
عیب در تمثال منگر عیب در اعمـال بین
کار بد با عقل سالم را خطا دانیم ما
کم ببال از جسم سالم کاعتباری بیش نیست
وآنکه بر معلول خندد بیحیا دانیم ما
عادت کبر و منی را در عروج موج بحر
کشتی بشکستهی بینا خدا دانیم ما
کور روشندل کند روشن ضمیر مردمان
کور تاریک دل مریض ِ بیدوا دانیم ما
هست تقوا انتهای قرب رحمت داشتن
کیست نزدیکتر به خالق از کجا دانیم ما
در تواضع کوش دایم عیب مردم کم بکن
انتهای راه مردی در سخا دانیم ما
درد تن را صد طبیب حاذوقی ظاهر شود
درد بد طـینت همـیشه بیدوا دانیم ما
دولت علم و هنر را نیست هرگز انتها
دولـت دنیای دون را بیبقـا دانیم ما
در تظاهرهای دنیا مقصـد عالم مبین
عشق در باطن مثال کهـربا دانیم ما
بندهی خاکی نباید در تکبر سر کشد
افتخار بندگی را در چهها دانیم ما
عجز میبخـشد به مومن همت آداب را
ابتدای عاجزی را انتها دانیم ما
آدم معلول را هرگز بچشم کم مبین
کاین قضـاوتهای بیجا ناروا دانیم ما
در زبان آرد (همایون) پردهی اسرار حق
نغمـههای سوز دل را خوشنوا دانیم ما
کابل – افغانستان