محمدی گلپایگانی گفت: «خانواده شهید رازینی نقل کردند که شب قبل شهادت، شهید رازینی تا صبح نخوابید و قرآن و دعا میخواند و گریه میکرد و انگار متوجه شده بود شب آخر عمرش است. خانواده سوال کردند که چرا شما حالت خاصی دارید؟ و عبایی را که بریده و دوخته بود و مخصوص تشرف به زیارت حضرت رضا (ع) بود و فقط آنجا استفاده میکرد، روز شهادت بر تن کرد و به محل کار آمد و در محل شهید شد.»