قتل؛ پایان نقشه شوم ۲ خواهر برای سرقت از مرد تنهاا
0
مینا و مرد ثروتمند در اتاق بودند که مونا به من پیام داد فرصت مناسب است و مینا سر مرد ثروتمند را گرم کرده و من هم در را باز میکنم تا شما وارد شوید. او در را باز کرد و من و پویان و محسن وارد شدیم. بعد هم دست و پای مقتول را بستیم و پویان یک ضربه به شکم او زد، اما دوباره او را احیا کردیم و بعد هم محسن ماند تا ما جواهرات و طلاها را جمع کنیم. ما اصلا کارمان قتل نبود.