از مال دنیا، یک تیشه و ماله دارم که به جهاد سازندگی بدهید
دفترچه را گرفتم و در حالی که اصلا باورم نمیشد که او اینگونه مقید به انجام فرایضش باشد، سوالهای دفترچه را میخواندم و پاسخهای او را مینوشتم. به صفحهٔ یازده وصیت نامه که رسیدیم. نوشته بود: و مطالبات من به این شرح است. به اینجا که رسیدیم دفترچه را از من گرفت و گفت این قسمت را خودم میخواهم بنویسم